فانوس دانشمند

مرکز مجازی پژوهشگران کوچک و فعالان علمی "فانوس"

فانوس دانشمند

مرکز مجازی پژوهشگران کوچک و فعالان علمی "فانوس"

فانوس دانشمند

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

پیوندهای روزانه

یک دوراهی!

يكشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۳، ۱۰:۰۲ ب.ظ
چند روز قبل، در همین هفته گذشته ،
که از اخبار اعلام شد که "فرصت ثبت نام آزمون ارشد دانشگاه آزاد رو به پایان است" ، یک آقایی که بهش میخورد 26 - 27 ساله باشه وارد مغازه شد.
سلام کرد و بعد از مکثی کوتاه پرسید:" شما ثبت نام ارشد انجام میدید؟" با اطمینان بهش گفتم که بله انجام میدیم.
دوباره کمی مکث کرد و پرسید:"هزینه ثبت نامش چقدر میشه؟" خب از اونجایی که این سوال رو همه کسانیکه ثبت نام میکنن میپرسن ، بهشون
توضیح دادم که کارت اعتباری ثبت نام آزمون رو باید از سایت بصورت اینترنتی خرید کنید.
دوباره پرسید: "نه، ثبت نامی که شما انجام بدید، هزینه اش چقدر میشه؟" منم که 2زاریم تازه افتاده بود ، بهشون قیمت رو گفتم.
یک مکث دیگه ای کردن و با یک لحن ملایمی گفتن که :" من فقط x تومن دارم ، میشه ثبت نام من رو انجام بدید؟"
اولش جا خوردم ، نمیدونستم چی بگم ، و چی کار کنم .. هزینه ای که من بهش گفتم خیلی کمتر از هزینه بقیه جاها بود..
شما بودید چی کار میکردید؟
همون پول رو قبول میکردید و ثبت نام رو انجام میدادید؟
یا رد می کردید؟
یا راه دیگه ؟
....
نظر بذارید.ممنون

۹۳/۱۰/۱۴ موافقین ۰ مخالفین ۰

نظرات  (۱)

۱۴ دی ۹۳ ، ۲۳:۵۲ میثم هوشمند
تابستان امسال؛ در جاده دماوند تهران؛ موقع برگشت؛ تصمیم گرفتم مسافر سوار کنم؛ - نیاز به پول داشتم؛ 10 تومنی می شد حداقل - 
نزدیک پلیس راه دو تا دانشجو ی پسر دست تکان دادند
کرایشون طبق خطی های دماوند تهران میشد نفیر 5 تومن؛
گفتن تهران گفتم بله؛ گفتن ما 3 تومن میدیم؛ میبری؟
یک مکثی کردم؛ گفتم بیایید بالا؛ 
نشستند؛ گفتم: کرایش 5تومنه؛ شما میخوای کمتر بدی یک بحث دیگه ایه.
- پیش خودم حساب کردم 6 تومن هم 6تومنه؛ برای همین سوارشون کردم؛-
گفتن: نه کرایه سواری ها همینه؛ خطی های تاکسی و ترمینال اونا 5 تومنه؛ گفتم پسر جون فرقی نداره؛ ولی باشه؛
50 دقیقه بعد رسیدیم تهران؛ کرایه را حساب کردند و احیانا خوشحال از اینکه تونسته بودند کرایه ی مد نظرشون را پرداخت کنند رفتند؛

تا شب چندبار به این فکر کردم که من که به فکر پول بودم ولو 6تومن؛ چرا حس بدی داشتم؛ حس کلاه سر رفتن؛ به خودم گفتم درسته که به پول نیاز داشتی؛ ولی نباید کولی میدادی!


شما میتونستید بهشون بگید که ؛ نرخ خدمات ما انقدر هست؛ با کمال میل براتون کار رو انجام میدم؛ و شما هم ما بقیش رو بعدا برای ما بیارید؛ نرخ خدمات ما از دیگر جاهایی که ممکنه بخواهید تشریف ببرید کمتر هست!

اینطوری هم عزت نفس مشتری حفظ میشد؛ هم کلاس کار شما؛هم بر مشتری تاثیر میگذاشتید؛ هم اگر کار را انجام میدادید و مشتری میرفت؛
شما کار درست را انجام داده بودید؛ (جذب مشتری؛ کسب درآمد بهتر از هیچی؛ - بسته به شرایط شما البته - )؛ و هم اینکه حس بد زیربار حرف مشتری رفتن به شما دست نمیداد

نهایتا شما چه کردید؟
پاسخ:
سلام

بنده نیز به فکرم رسید که مابقی رو بعدا بیارن ؛ ولی اونطوری که ایشون درخواستشون رو بیان کردن ، کاملا واضح بود که همین اندازه پول میدن و مابقی در کار نیست.

فکر کنم اوایل هفته دوم بود که این مشتری رو داشتم ، بنابراین من هم در جواب گفتم که نرخ ما از بقیه کمتر هست و تازه هم افتتاح کردیم. باز هم روی قیمت خودشون اصرار کردن، نهایتا بنده رد کردم.
به چند دلیل :
1) کافی نتی روبروی مجتمع هست که با توجه به شرایط مالی مراجعه کننده نرخش رو کمتر هم میده ، اگه اونجا کارش راه نیفتاده دلیل بر این هست که ایشون در تلاش هستن که کلا کم بپردازن.
2) خودشون میتونستن بگن که من بقیه رو میارم ؛ وقتی این پیشنهاد رو ندادن یعنی مابقی درکار نیست و مبلغی که من میپردازم همین اندازه است.
3) ایشون رو نمی شناختم و ظاهرا هم برای این دور و بر نبودن.
4) حس خوبی از اینکه بخوام ثبت نامشون رو انجام بدم نداشتم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی