فانوس دانشمند

مرکز مجازی پژوهشگران کوچک و فعالان علمی "فانوس"

فانوس دانشمند

مرکز مجازی پژوهشگران کوچک و فعالان علمی "فانوس"

فانوس دانشمند

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

پیوندهای روزانه

امروز اتفاق جالب دیگه ای رقم خورد.

یک آقایی با لباس بومی و محلی کشور همسایه امون افغانستان، برای انجام کارش وارد مغازه شد. کارش شامل دو مرحله بود که همه رو کامل با دقت بهشون توضیح دادم؛ مرحله اول انجام شد و در انتظار تأیید سامانه مورد نظر. 

اسم فامیلشون رحیمی بود؛ آقای رحیمی. تا مدت زمانی که تأیید سامانه انجام بشه، یکی دو ساعت تا چند روز زمان میبره پس ایشون رفتن تا یکی دوساعت دیگه بیان.

یکی دو ساعت دیگه اومدن و توی نوبت در انتظار نشستن... رسم کافی نت ما اینجوریه که سه شنبه های مهر مهدوی داریم و به نیت شادی امام زمان(عج) نصف قیمت میگیریم (البته شامل خدمات فورس و فوری و یا حجیم و زمانبر نمیشه). تا نوبت آقای رحیمی بشه کار چند نفر رو انجام شد. اما یک نفر بود که توی مراحل انجام کارش پرداخت آنلاین داشت که با کارت کافی نت انجام شد؛ موقع حساب و کتاب یادم رفت که اون مبلغی که برای پرداخت آنلاین انجام شده بود رو حساب کنم. و تنها نصف قیمت خدمت انجام شده رو گرفتم.

این رو بعدش که داشتم پیامکها رو نگاه میکردم متوجه شدم و همزمان هم داشتم کار آقای رحیمی رو هم انجام می دادم. با دیدن پیامک بلند گفتم: آخ یادم رفت اون مبلغ پرداخت آنلای رو حساب کنم!!! :-|

آقای رحیمی گفت: توی سیستمت شماره اش هست دیگه زنگ بزن بیاد. گفتم: نه دیگه از صفحه اش خارج شدم. شاید چیزی جا گذاشته باشه برگرده بیاد...

اما هیچی جانذاشته بود که بیاد.

گفتم اشکالی نداره، توکل بر خدا... حتما خیر بوده این پول باید میرفته.(البته اینطور برداشت نشه که آدم بی موالاتی هستم و هرچی رو میندازم گردن خدا و خرافی هستم و حواسم رو جمع نمی کنم و ... .)

آقای رحیمی گفت: آدم اینطور موقع ها باید حواسش رو جمع کنه.

گفتم: حالا شابد برگشت، شاید یادش افتاد و برگشت.

دیگه بهش فکر نکردم و به ادامه کار آقای رحیمی پرداختم.

موقع حساب و کتاب آقای رحیمی که رسید بهش کل حق الزحمه رو و نصف قیمت رو گفتم.

ایشون کارتشون رو دادن و گفتن شما اون مبلغ پرداخت آنلاین اون مشتریت رو هم اضافه کن و بکش.

من تعجب کردم. خب برای ایشون که نبود از حسابشون کسر کنم و اصلا چه دلیلی داشت که آقای رحیمی بخوان اینجور جبران کنن؟

ازشون علت رو جویا شدم و ایشون توضیح دادن که چون به نیت امام زمان (عج) نصف قیمت میگرید گفتم.

من نخواستم قبول کنم؛ تازه اگه اون مشتری یادش میومد که هزینه پرداخت رو حساب نکرده و برمیگشت خودش حساب میکرد چی؟ و اون مبلغ پول رو اصلا به دلم نبود که بگیرم... 

آقای رحیمی گفتن اون مشتریتون هم برگشت حساب کنه، بگید حساب شده.

آخه اون مشتری هم آدمی نبود که در وضعیت معیشتیه بدی باشه... نمویتونستم قبول کنم تا اینکه این به عقلم رسید که ازشون بگیرم و بذارم روی هزینه کارهای فرهنگی. 

وقتی کارهای فرهنگی رو گفتم، آقای رحیمی گفت خب حال که اینطوره پس بیشتر بکش؛ 50 تومن بکش.

گفتم 50 تومن؟! مطمئنید؟؟؟

گفت آره این چیزا راه دوری نمیره.

و اینجوری شد که خدا خواست و به نیت امام زمان(عج) برکت شد برای کسب و کارمون و حتی کارهای فرهنگی و مدهبیمون... خدا خیر کثیر بده به آقای رحیمی با اون لباس محلی سوزندوزوی شده که کار دست بود بسیار زیبا.

۹۸/۰۹/۲۶ موافقین ۱ مخالفین ۰
میترا لطفی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی