فانوس دانشمند

مرکز مجازی پژوهشگران کوچک و فعالان علمی "فانوس"

فانوس دانشمند

مرکز مجازی پژوهشگران کوچک و فعالان علمی "فانوس"

فانوس دانشمند

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

پیوندهای روزانه

چرا توی یک حوزه هایی هی میگن: "کار نیست"؟!

چهارشنبه, ۴ دی ۱۳۹۸، ۰۷:۲۷ ب.ظ

از بچگی جای بابا وقتی میرفت صبححانه یا میرفت ناهار و باید سرویس هم میداد، توی مغازه اش مثل یک شاگرد تازه کار وایمیستادم و مشتریها رو به حرف میگرفتم تا بابا کاراش رو انجام بده و برگرده بیاد. اونموقع ها یادمه 4-5 سالم بود. و چون کار و کاسبی بابا فنی بود، علاقه داشتم که بفهمم چی از چی و چجوری ساخته شده و یا چجوری میشه درستش کرد.

مدرسه که رفتم، تابستونها رو مجبور بودم تا زمان صبح تا ظهر رو جای کسی توی سوپرمارکتیش واستم و کلا مغازه رو بگردونم. این دیگه واقعا سخت بود برام. از تمیز کردن و جارو پارو کردن مغازه و گردگیری اجناس تا فروش و راه انداختن مشتری و انجام حساب و کتابش همه رو باید تنهایی انجام میدادم. البته خب یه چیزایی هم یاد گرفتم. ولی بیشتر دنبال این بودم که از زیرش در برم. تنها سرگرمیم هم این بود که دو تا جوجه خودم با پول خودم و کتری سوراخ شده مادرم، خریدم و گذاشتم توی باغچه کوچولوی جلوی سوپری تا بزرگ بشن. و البته با وجود درختای گردو و سایه ای که مینداختن، خیلی باصفا شده بود.

بعد از اون دیگه بزرگتر شده بودم و کارای هنری و دستی مثل قلاب بافی و این چیزا انجام میدادم ولی برای خودم و دل خودم. علاقه ای به بیکاری و الکی وقت رو خالی و بیهوده گذروندن نداشتم. البته بچه زرنگی هم در امور کاری نبودم، مخصوصاً کارهایی که اجباراً باید انجام میدادم.

تا اینکه رفتم دانشگاه و متوجه شدم که اونجا نیروی دانشجو برای کاردانشجویی میگیرن و یه حق الزحمه ای هم میدن. دانشگاه هم واحد امتحانات مشغول شدم و مدتی رو اونجا کار کردم.

و بعد از فارغ التحصیلی همین کسب و کار رو راه انداختم.

دست تنها واقعا سخته، و نیاز به نیروی کار هست اما........!

 

یه وقتای خیلی زیادی ترجیح میدم دست تنها باشم ولی یا نیروی درست و حسابی پیدا کنم یا تنها کار کنم و حداقل دیگه حرص نمیخورم.

کسانیکه مراجعه میکنن در اولین گزینه دنبال دو تا مورد هستن یکی اینکه حقوق چقدره و مورد دیگه اینکه کار رو یاد بگیرن. کم پیش میاد کسی بیاد و این دو رو همون اول نپرسه. از این دو مورد طبق تجربه و تحلیل و بررسیها به این نتیجه رسیدم که یا از نظر مالی واقعا مشکلاتی دارن یا بلندپروازن و دنبال کار آسون و حقوق بالا هستن، یا اینکه میخوان اینجا آموزشهای لازم برای گامهای بعدیشون رو ببینن و برن یا همچین کسب و کاری و راه بندازن یا در جای دیگر و شغل دیگری که مرتبه بالاتر هست استفاده کنن.

دسته بعدی کسانی هستن که کلا هم نیاز به کار دارن و هم اینکه حتی تا به حال دکمه پاور رو هم در برنامه نویسی ها و کدنویسیهاشون به کار نبردن و نمیدونن کامیپوتر چجوری روشن و چجوری خاموش میشه. از قضا اکثر این دوستان از قشر تحصیل کرده و غالبا هم از رشته کامپیوتر هستن و یا ادعایی در این رشته دارن!

دسته بعدی هم کسانی هستن که هم نیاز به کار دارن و هم صفر کیلومتر هستن. البته تعداد این مراجعین کم هست و اغلب هم دانش آموزن و تابستون میان.

 

مسئله ما در جذب نیرو و گزینش این هست که اولا صداقت و امانت داری دو اصل مهم و اولیه در اخلاق حرفه ای در هر کاری هست. اینکه اگر هر جایی کار کردیم، هر چی اونجا برما گذشته رو نبریم جای جدید مطرح کنیم. این نشون میده که ما امانت دار هستیم. اگر هنوز در جای قبلی شاغل هستیم، نیازی به بیان روزمرگی کاری با دیگرانی که خارج از اون سازمان، شرکت، واحد صنفی یا هر چیز کاری دیگه هستن، نیست. هر مشکلی هست با افراد مجموعه و با رعایت مراتب سازمانی و تعریف حوزه مسئولیتها، به مسئول اصلیش باید بیان بشه نه با غیر. این طرح مسئله با غیر و حتی همکاران در مجموعه که هیچ ربط مسئولیتی با ما ندارن، تنها باعث ایجاد تنش در ما و مسئولیت و کارمون و بعد هم در مجموعه میشه. و حتی ممکنه باعث حذف ما توسط فرصت طلبی همکاران رقیبمون در همون مجموعه بشه.

اینکه اول صادق باشیم با خودمون (چه در عنوان مدیر و چه در عنوان کارمند و چه در هر نقش شغلی دیگه)، اینکه قبول کنیم اگه اشتباهی کردیم و اشتباه ما باعث ایجاد مشکل شده، و مسئولیتش رو بپذیریم و هوشیار باشیم که دورغگویی دیگری مسئولیت نداشته ای رو گردن ما نندازه. 

و بعد هم صادق باشیم با مجموعه ای که در قبال ما با صداقت کار میکنه.

منی که دنبال کار میگردم حتما چند پارامتر مهم برای مقدر کردن شغلی که میخوام درش کار کنم دارم؛ مثلا اینکه توی مجموعه ای کار کنم که آدماش آدمای خوبی هستن اهل دل و با معرفتن یا نه چون خودم رو میشناسم که آدمی هستم که صبحا خواب می مونم همون اول بتونم راحت بیان کنم و اون مجموعه در حین جدیت، کمک و راهکار بهم بدن تا این رفتارم رو اصلاح کنم. 

پس اول من جویای کار باید برای خودم اول یه خودشناسی و صداقت با خود داشته باشم. بعد اهدافم رو از اون کار تعریف کنم و خواسته هام رو از اون شغل و مجموعه برای خودم لیست کنم. و بعد هم برای خودم و زندگیم برنامه روزانه، کوتاه مدت و بلند مدت داشته باشم. اگه میخوام برم درس بخونم، وسط کار دست صاحبکار و مدیر رو یهویی نذارم توی حنا. اگه میخوام که حقوق بالایی بگیرم، بیام انصاف خودم رو ببرم توی مسیر حق، ببینم واقعا من چقدر مهارت و دانش لازم انجام اون مسئولیت رو به انحو احسن دارم که توقع حقوق بالا کنم. یا نه بیام مطرح کنم که خب همون اول من مهارت ندارم پس هم کار یاد میگیرم هم حقوق میگیرم و بعدش میتونم با اجازه مدیر یا کارفرما در حوزه کاری خودم، طرح های مفید برای مجموعه داشته باشم و با خلاقیت بیشتر، خودم رو در کارم و مسئولیتم پخته تر کنم و بیشتر عمیق بشم و بقولی صاحب سبک هم بشم.

بعد از اینکه این چیزا رو برای خودم مشخص کردم، برم دنبال گزینه های شغلی برای آزمون و مصاحبه. 

قبلش هم درباره اون گزینه تحقیق کنم و بررسی کنم که مناسبم هست یا نه. گاهی همین که یکبار امتحان کنم ببینم بدردم میخوره یا نه، ممکنه باعث شکست و سرخوردگی ما بشه و یا ضرر به کارفرما. پس بهتره قبل از مراجعه برای گزینش، تکلیف خودمون رو حسابی با خودمون و مسئولیت های شغلی که میریم دنبالش روشن کنیم. بهتر این هست که اگر نیازه چیزی رو آموزش ببینیم و یاد بگیریم، قبل از گزینش این دوره ها و مهارتها و دانش ها رو کسب کنیم. حداقل به تئوری کاملا مسلط باشیم اونقدر که بتونیم تئوری رو تبدیل کنیم به عمل.

نیازسنجی کنیم برای اون شغل و خودمون قبلش بینیم کسیکه نیروی فلان میخواد برای اون شغل، دنبال چیا میتونه باشه.

مثلا CNC کار درکارگاه نجاری چه چیزایی باید داشته باشه و علت اینکه اون واحد تولیدی الان یه CNCکار میخواد برای چه چیزی میتونه باشه. 

سعی کنیم برای مدتی کوتاه هم که شده، بریم جاهایی که امکان کارآموزی دارن و کارآموزی کنیم. اینکه در اون مدت چقدر بهمون کار یاد بدن یا ما چقدر مشتاق باشیم و دنبال کار یاد گرفتن، دیگه بنظرم بر عهده ماست. مثلا در یک آزمایشگاه کنترل کیفیت، بررسی محصولات و مطابقت با استانداردهای لازم رو با کنار دست بودن مسئول آزمایشگاه و دقت به نحوه انجام کارها و یادداشت برداری و گاهی پرسش در اوقات فراغت، در حین کمک کردن و آوردن بردن، باعث میشه نصف راه رو بریم.

پس حواسمون هم باید جمع کار کنیم.

اگر قبول کردیم که بریم برای مصاحبه شغل موردنظرمون با مجموعه موردنظر، سعی کنیم حداقل در داخل اون مجموعه کاری و زمان کاری، مطابق قوانین اونجا رفتار کنیم. اونایی که برامون مفید هست رو هم بیاریم کم کم جزئی از رفتارمون کنیم.

 

 

جدای اینکه باید برای هر خروجی تحصیلکرده دانشگاه در هر مقطعی و حتی دیپلمه، شغل تعریف شده باشه و ارگانهای مرتبط با آموزشم باید نیروی کار پرورش بدن، اینکه میگن کار نیست رو من نمیتونم در همه حوزه ها قبول کنم. کار حداقل در یک حوزه هایی هست اما در هر دو طرف نیروی کار و یا صاحبکار، انصاف داشته باشیم و اخلاق حرفه ای داشته باشیم تا هم کار خوب پیدا کنیم و هم نیروی خوب.

 

روی سخنم با هر دو طرف بود.

۹۸/۱۰/۰۴ موافقین ۰ مخالفین ۰
میترا لطفی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی