فانوس دانشمند

مرکز مجازی پژوهشگران کوچک و فعالان علمی "فانوس"

فانوس دانشمند

مرکز مجازی پژوهشگران کوچک و فعالان علمی "فانوس"

فانوس دانشمند

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

پیوندهای روزانه

۲ مطلب در آذر ۱۳۹۳ ثبت شده است

برنامه ریزی!!!
این کلمه، واژه ای است بس غریب و از عجایب خلقت است!!!
می گویند مرحله ی مهمی برای پیشرفت است و بزرگان و انسانهای موفق در این مرحله سرمایه بسیار گذاشته اند که بعدها توانسته اند چند برابر ظرفیت برداشت کنند.

از مزاح که بگذریم ، سخن تجربه خوشتر است ( حالا انگار که کوه جابجا کرده ایم! )
اواخر شهریور امسال بود؛ از بس که دنبال کار اینطرف و آنطرف رفتم خسته شدم. همه مدارس را یک به یک پشت سر گذاشتم ، به کارخانه ای که نزدیک شهر بود رفتم ، حتی به مهدهای کودک هم سر زدم... و تنها یک جمله " هر وقت خواستیم، با شما تماس میگیریم " !!!
برای من بسیار جالب بود که همه این مدارس ادعای پژوهش و کلاسهای آنچنانی را داشتند اما هیچ حرکتی در زمینه پژوهش نداشتند. اینکه میگویم پژوهش به این دلیل است که سوابق نسبتا خوبی برای این کار داشتم. هنوز هم دلم برای پژوهش و کار پژوهشی پر میزند...
بعد از این همه دوندگی و کلافگی تصمیم گرفتم که خودم برای تاسیس یک آموزشگاه اقدام کنم ؛ با چند تن از دوستان که مناسب طرح بودند صحبت کردم ، اما یکی از آنها تنها فکر میکرد که تحصیل کردن علم بدون هیچ برداشتی از آموخته ها بهتر از کار کردن است!
و دوست دیگر که یک جورایی کارهای کامپیوتری و اینترنتیش را من انجام میدادم، گفت:" میشود کار آموزشی کرد ، اما..." همین" اما " برای من کافی بود تا انتهای کلام در فکرش را بخوانم.
گفتم : پدرم قبلا گفته بود که بروم دنبال کارهای کامپیوتری و یک مغازه خدمات کامپیوتری تاسیس کنم..
دو روز بعد دوستم تماس گرفت توضیح داد که "دود از کنده بلند میشه " و بهتر هست که به پیشنهاد پدرت فکر کنی و بروی دنبال کافی نت و من آشنا دارم که میتواند وسایل را جور کند و...
به حرفهایش فکر کردم و بسیار از دوستان با تجربه پرس و جو کردم...
بدون اطلاع پدر ، با شریکم به شور نشستیم و چرتکه ای انداختیم و دو دو تا چهارتایی کردیم و یک برنامه نسبی را بر طبق بودجه بستیم. تنها سرمایه من جسارت بود و ریسک پذیری و پشتکار بود، و تمام سرمایه ی مادی را شریکم گذاشت (شریکم را شما میشناسید ).
بعد از حساب و کتاب و قیمت گرفتن از وسایل لازم، نقطه صفر تا صد را تقسیم بندی کردم و مراحل را مشخص کردم.
اولین قدم لازم گرفتن جواز کسب بود...
اما بنظرم چند نکته برای نوشتن برنامه لازم بود:
ول اینکه نحوه زمان بندی برای هر مرحله بسیار مهم بود. تخمین زدن زمان لازم برای عبور از یک مرحله بسیار مهم است، چرا که در این زمان فاکتور مهمی برای یک پروژه مالی است.
نوسانات قیمتها و موقعیت های اقتصادی منطقه و صنفی که قرار است در آن رسته کسب و کار راه اندازی شود بسیار مهم است.
*دوم اینکه در برنامه ریزی همیشه باید یک سوپاپ در نظر گرفت! این سوپاپ همانطور که از اسمش پیداست ، از خطر انفجار مرحله جوش جلوگیری میکند و باعث میشود تا آن موقعیت بسلامت بگذرد. در برنامه ریزی نباید روی همه بخش زمان و بودجه برای کارکردن سرمایه گذاری کرد، بلکه باید بخشی را برای مواقعی ضروری حفظ کرد تا بین راه به مشکل و کمبودی محسوس برنخوریم.
*سوم اینکه تا تنور داغ است باید نان را چسباند. همیشه در برنامه ریزی تئوری نمیتوان همه موقعیت ها را پیش بینی کرد؛ گاهی فرصتهایی پیش بینی نشده در بین راه پیش می آیند که بی درنگ باید آنها را روی هوا زد و در اینکه موقعیت سودمندی است برای پروژه شک کرد.
*چهارم اینکه فقط روی خودت حساب کن!در برنامه ریزی در عین تقسیم وظایف و کمک دیگران ، نباید به صورت صد در صد روی آنها حساب کرد و باید به همه چیز توجه کرد و هوشیار بود.
*پنجم اینکه زمان هر اقدام را در حین عمل بخوبی شناسایی و عمل کرد. البته گاهی در بعضی موارد نباید منتظر پیش آمدن موقعیت بود، بلکه باید آنها را ساخت.
*ششم اینکه برای برنامه خودتان مساحت و عمق در نظر بگیرید. منظور از مساحت ، گستردگی کار و منظور از عمق میزان خدمات یا تولید محصولی است که میخواهیم داشته باشیم.
*هفتم اینکه در تمام طول کار جدی بودن فاکتور مهمی است و نباید گذاشت احساسات، برنامه ریزی را بهم بریزد.
*هشتم اینکه برای برنامه ریزی های بزرگ مشاوره از دو گروه پیر و جوان بسیار پررنگتر می شود.
*نهم اینکه ، فعلا همین ها را داشته باشید تا بعد :-)

میترا لطفی
۲۵ آذر ۹۳ ، ۲۲:۰۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

هدف

این کلمه سه حرفی معجزه ای هست که می تواند در افقی دور دست تنها یک ظلوع یا غروب زیبا را ترسیم کند و یا خورشیدی باشد که علاوه بر ترسیم آن زیبایی ، روشنگر راه گردد.

هدف تنها یک کلمه نیست ! نیرویی است که می تواند در یک برنامه ریزی مناسب در رگ های کالبد بی جان یک طرح زندگی بخشد.

هدف یک کلمه نیست! چیزی است چند بعدی ، دارای یکا و واحد زمان و مکان.

این موجود دارای تاریخ انقضاست! این تاریخ می تواند کوتاه مدت یا بلند مدت باشد ؛ اما باید در نظر داشت این موجود نیز مانند یک شمشیر دو دم عمل کند! هم می تواند باعث شکست شود و هم می تواند باعث توفیق شود

این که این موجود چه زمانی متولد می شود و در چه زمانی و چگونه رشد می کند و تغذیه می شود ، در طول عمرش تاثیر دارد.

هدف تنها یک نقطه نیست! بلکه تصویری است از یک چشم انداز دور که بخاظر فاصله دور ، کل تصویر کوچک شده و یک نقطه به نظر میرسد. این تصویر نقطه ای ، مجموعه ای از میلیون ها پیکسل و نقطه است. پس این هدف هم از گذاره های زیادی تشکیل شده که باید هوای آنها را داشت تا هدف ماندگار و متعالی و رو به رشدی داشت.

هدف گاهی یک مقصد است و گاهی تنها یک پاگرد راه پله است ؛ پس باید به شدت توج کرد که این موجود از کدام نوع است.

و یک نکته جالب : از آنجا که هدف شما زاییده جهان فکری شماست ، پس میتوان این نتیجه را گرفت که دقیقا ساختاری چون روحیات شخص شما را داراست!

هدف یک نیروی انگیزشی است ، یک کشش درونی و گاهی هم بیرونی ؛ به قول نتیجه فلسفی یک دوست :

" وقتی که اتفاقی بر زمین افتاد و شاخه های نحیفش شکست؛ و ساقه ای تک و تنها ریشه به خاک باقی ماند؛  و بعد از چند روز همان ساقه ی سبزِ ِ جوان ِ خوش رنگ هم خشک شد؛

فهمیدم ....

هر چقدر هم که ریشه داشته باشی؛ برگ های انگیزه ای باید در وجودت باشه؛ تا آب حیات را از ریشه ها عبور بده؛ اگر نه همون آب حیات ریشه را می گنداند؛ و ساقه لاجرم خشک می شه.

انگیزه, عشق, کشش,  نداشتی..

باختی! "


میترا لطفی
۲۳ آذر ۹۳ ، ۲۳:۰۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر